سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خسته شدم.
دیگه دلم زندگی نمی‌خواد؛ خسته شدم از این نکبتی که دارم توش دست و پا می زنم، خسته شدم...
کاش جرات خودکشی داشتم یا یک راه خوب بلد بودم برای خاتمه زندگی



[ یکشنبه 96/12/13 ] [ 8:46 صبح ] [ ساجده ]

نظر

وقتی 18 سالم بود و برای دوستام خواستگار میومد، دلم براشون می‌سوخت؛ نسبت بهشون حس کسی را داشتم که در حقش اجحاف شده، وقتی 20 سالم بود هم هنوز همین احساس و همین دیدگاه را داشتم. حتی توی 22 سالگی؛ وقتی 24 سالم شد حس کردم سن مناسبی برای ازدواج ولی من هنوز یه عالمه اهداف بلند مدت داشتم که بهشون نرسیده بودم، از طرفی خواهر بزرگترم هنوز مجرد بود پس بازم به ازدواج فکر نکردم. وقتی 26 سالم شد، ترس برم داشت، گفتم سنم داره می‌ره بالا، اگر الان ازدواج نکنم بعد دیگه موقعیتش پیش نمیاد. اون موقع بخاطر سن و نه به خاطر نیاز برای اولین بار به ازدواج جدی فکر کردم. توی سی سالگی هنوز مجرد بودن مهم نبود، داشتم زندگی خودم را می‌کردم، خواستگار می‌خواست بیاد، می‌خواست نیاد! ولی یکی دو ساله وقتی دور و برم را نگاه می‌کنم و می‌بینم همه هم سن و سالهام ازدواج کردند غصه ام می‌شه، وقتی می‌بینم به لحاظ موقعیت اجتماعی، تحصیلی، روابط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و خیلی جنبه های دیگه هیچ کم و کسری ندارم اما...

برای دختر همسایه خواستگار اومده و من بغضم گرفته، امیدوارم خوشبخت بشه اما یعنی ازدواج در تقدیر من نیست؟

خدایا شکر!



[ چهارشنبه 96/5/11 ] [ 8:35 عصر ] [ ساجده ]

نظر

می دونم ان شاءالله درست می شه، مطمئنم
اما استرس دارم، دست و پاهام یخ کرده، ضعف سراسر بدنم را گرفته، از شدت اضطراب دلم می خواد گریه کنم، تمرکز ندارم...
میدونم چطوری آروم می شم، نیاز دارم یکی پیشم باشه، دستم را بگیره تو دستش و من فقط بدونم هست
تنهاام، هیچ کس نیست، زنگ می زنم به آبجی شماره دو، درگیره، توی همه ی بدوبدوهاش باهاش حرف می زنم، می گه عزیزم! به داداشم، اون یکی آبجی، دوستم ... تماس آرومم نمی کنه، می دونم اما تنها گزینه ام بود، سعی می کنم ذکر بگم یا قرآن بخونم اما اونقدر آشفته ام که نمی شه

مرسی خدا، مرسی که وقتی به کسی نیاز دارم، هیچ کس پیشم نیست



[ چهارشنبه 96/5/4 ] [ 10:43 صبح ] [ ساجده ]

نظر

اگر در دوران قاجار زندگی می کردم و آن همه قرارداد نگنین کمتر شرمنده می شدم تا زندگی در این دوران و قراردادهای ننگین پیاپی که نه توتون و تنباکو می قروشد نه خاک وطن را بلکه حیا و عفت می فروشد و جان آدمهای جان برکف را...

 

بارالها خودت از شر این دولت و از ننگ این قراردادها حفظمان کن... الهی آمین



[ پنج شنبه 96/3/11 ] [ 10:45 صبح ] [ ساجده ]

نظر

::

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه